شیرجه زدیم، رفتیم به درون آب و نوبت به غواصی رسید!
من هنوز به اوپنینگ انیمه نرسیده بودم که خودم رو احساساتی و پر از شور دیدم؛
اینکه چطور OP از تمام علائقی که دوست دارم تو این انیمه حرف زد واسم
رویایی بود .. لحظه ای که آهنگ اوج گرفت فوق العاده زیبا بود و از نشون
دادن صحنه های غواصی واقعاً لذت بردم و تو ادامه اونقدر غرق در فضای انیمه
بودم که تمام 20 دقیقه برای من تو یه چشم بهم زدن تموم شد. از دیدن
اپیزود راضی هستم و فکر می کنم انیمه خیلی با اون چیزی که تو ذهنم می
طلبیدم همخونی داره؛ انتظاراتم از دیدن پیکاری برآورده شد ... یه دختر فوق
شنگول و شادُ دیدیم و در کنارش یه دختر مهربون و احساسی به نام فوتابا
(تکو) که نکته جالب واسه من این بود که تکو تو مانگای انگلیسی به نام
Dotty شناخته میشد و همش منتظر بودم کلمه "داتی" رو بشنوم که حال با خوندن
نظرات مختلف متوجه شدم اون انتخاب مترجم انگلیسی بوده و در اصل "تکو" لقب
اصلی فوتاباست.
بهرحال از این جریان اسم که بگذریم، یه زوج دخترانه رویایی رو داریم!
زوجی که میشه به راحتی قبولشون کرد .. پیکاری آماده ست که دست تکو رو
بگیره و به دریا بکشونه. لحظات ابتدایی و آشنا شدن با جریان غواصی آمانچو
خیلی حس و حال خاطرانگیزی داره؛ اینکه چطور پیکاری با تشت زیر آب وقتشُ
میگذروند منُ یاد لحظاتی می ندازه که خودمُ روی آب شناور می کنم و از بودن
روی آب لذت میبرم. یعنی این خصوصیت کارکتری پیکاری برای زیرآب موندن رو
به خلق و خوی خودم نزدیک می بینم که یه چیز عالی واسه منه. می تونم بهتر
کارکترشُ بپذیرم.
جایی که تکو با دیدن حباب های بالا اومده از آب سنگی انداخت و پیکاری جاخالی داد شاید اولین لحظه کمدی شیرین انیمه بود.
این سبک و جنس کمدی انیمه ست؛ نرم و لطیف و نه آنچنان اغراق آمیز! قرار
نیست پای دیدن انیمه قهه قهه بزنید بلکه قراره لبخند بزنید ... اونم یه
لبخند از ته دل و با تمام وجـــودتون! اتفاقی که واسه من افتاد و با دیدن
صحنه های زیرآب پیکاری ناخودآگاه نیشم باز شده بود.
و بعد به جریان معلوم شدن کار مادربزرگ و پیکاری رسیدیم؛ اینکه اونا
غواصی رو به دیگران نشون میدن و همین باعث شده که پیکاری علاقمندی بیشتری
به این شغل داشته باشه. جماعتی که غواصی کرده بودند تونجیرو خوردند و ... !
روی هم رفته مقدمه رو خیلی دوست داشتم .. یه حس روستایی و خودمونی خیلی
قشنگ درونش بود. نیازی به پیچیده بودن نداریم .. همین نوه ای در کنار
مادربزرگش و صحبت از دریا می تونه پر از زیبایی باشه! و وقتی نفر سومی از
شهر به اینجا میاد و مادربزرگ در کنارش از وسعت دریا سخن میگه دیگه شگفتی
اثر به چند برابر میرسه! فوتابا با رسیدنش چهره ای غمگین رو به صورت داشت
ولی طولی نکشید که جادوی آدمای اطرافش اونُ احاطه کرد و غرق در کنجکاوی در
مقابل پیکاری شد. وسعت دریایی که به چشم دیده بود در وجود انسان های اطراف
خودش به چش می خورد؛ داشتن خصوصیاتی کاملاً متفاوت در درون شخصیت پیکاری
فوتابا رو به سمت اون کشوند.
- شات زیبای OP ، پیکاری و تکو در کنار هم :
- ابزار و لوازم غواصی رو تو لحظاتی دیدیم! بعدها بیشتر باهاشون آشنا میشیم :
- پیکاری و تشت باحالش :
- یه لبخند فوق العاده زیبا از پیکاری :
- انس کودکانه ای که پیکاری با میزش داشت خیلی نازنین بود :
- آخه سوت سرکلاس می خوای چیکار؟!
- معلم داستان جنبه خشن هم داره!!
- این یکی از لحظات فوق محبوبم از اپیزود اول بود ... ذره بین به دست شدم :
- واو ، میمیک معلم از نزدیک چه با وقار بود :
وای، چه پایان زیبایی!
- چند شات عالی از کاریو :
کم پیش میاد 10% به 90% غلبه کنه و کم پیش میاد چنین درجه لذت پایینی که از
اپیزود اول بردم تو اپیزودهای بعد یهو برگرده ولی .. تو این مورد شد؛
اپیزود دوم و سوم نظر من رو بلکل در مورد انیمه عوض کرد و همین اون خوبیِ
قانون "سه اپیزودی" رو مشخص می کنه! خوشبختانه ریلیز شدن انیمه بصورت یکجا
تو این مورد به نفع من و انیمه تموم شد و حالا که دارم بهتر به دنیای اثر
نگاه می کنم، ازش راضی هستم .. ادامه مسیر واسم جالب بوده. شاید بیشتر این
موضوع بخاطر جنبه کمدی پیش اومده بین رابطه کاریو و هیشیرو بوده باشه و نه
موضوع اصلی! ولی بهرحال خوب شده ... احساس می کنم تم، روند پیشروی و حس و
حال جاریِ خوبی بر انیمه حاکم شده و ماراتون زدن این اثر کمی منُ یاد
ماراتون زدن کارهای نتفلیکس میندازه که میشه ریلکس نشست و از دیدن
اپیزودهای پشت سر هم اون سریال ها لذت برد.
بهرحال .. خواستم نظر منفی خودم رو اصلاح کنم .. و بگم که نظرم برگشته!
حالا منتظر دیدن ادامه ماجرا هستم و می خوام ببینم با این فضای حالا خوب چه ماجراهایی رو خواهیم دید.
+
دو صحنه مورد علاقه ـم از اپیزود دوم و سوم ...
- سیگاری که کنار گذاشته شد :
- و لبخند های کاملاً طبیعی هیشیرو :
اپیزود بدی نبود و یکی دو جا تونست منُ بخندونه .. سناریوی اولیه به دلم
خوش اومده بود و اون یوکایی که به آشیا چسبیده بود یه یوکای بامزه بود. ولی
در طول دیدن انیمه دائم یه فکر باهام همراه بود. "خوبه، بد نیست ولی
ناتسومه نیست!" و قبل از اینکه بهم ایرادی گرفته بشه که چرا اینکارو با اون
اثر شاهکار مقایسه می کنم باید بگم که خبر از راه رسیدن ناتسومه واسه من
مساوی شد با لحظه شماری کردن برای دیدن یک فضای فانتزی زیبا و این انیمه هم
چهره اولیه فانتزی بدی نداشت و به همین خاطر کمی این دو رو به هم نزدیک
میدیدم. Fukigen na Mononokean تونست تا حدودی از لحاظ فانتزی موفق عمل کنه
و به عنوان اپیزود اول سرگرم کننده باشه. تنها ترس من از ادامه انیمه ست؛
اینکه چقدر می تونیم به داشتن یوکاهای جالب انگیز امیدوار باشیم و چقدر
سناریوی کار کشیدن از آشیا برای ادای قرض می تونه کش پیدا کنه.
بهرحال اونقدر اپیزود اول رو خوب دیدم که بهش فرصت 3 اپیزودی بدم. امیدوارم همچنان سرگرم کننده بمونه ... !
+
- خودمُ جای اون اطرافیان آشیا میذارم .. دیدن این صحنه خیلی باحاله :
- صحنه خداحافظی خوبی بود :