M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Nagi no Asukara - Episode 14

Nagi no Asukara Episode 14


OP و ED انیمه عوض شد .. OP اول واقعا زیبا بود و حالا که تو نیمه دوم هستیم، دوباره یه موسیقی جدید و تصاویر جدید و اوپنینگ و اندینگ دیدنی دیگه انتظار ما رو میکشید و قراره تا آخر انیمه به این شکل ادامه بدیم. تصاویر OP از تغییرات زیادی خبر میداد، اما از برف و یخبندان اوپنینگ جدید که بگذریم، دیدن اینکه بعد از اون طوفان حوادث چه اتفاقاتی افتاده، وقتی برای تلف کردن باقی نمیذاشت و باید سریع‌تر به سمت اپیزود هجوم میبردم. وقتی نظر کسایی که این انیمه رو دنبال میکنن رو میخوندم، گذر زمان، چیزی بود که خیلی‌ها اونو پیش‌بینی کرده بودن و فکر میکردن اون اتفاق بخاطر حوادثی که اپیزود قبل افتاد، می افته. همینطور هم شد و حالا به 5 سال بعد اون حادثه رفتیم. دیدن اینکه شرایط در این چند سال چه تغییراتی کرده، خیلی جالب بود؛ بزرگ شدن میونا و سایو با اون شکل و شمایل و تو مدرسه بودن‌شون، بچه‌دار شدن آکاری و بزرگ شدن اون بچه، ظاهرا چیساکی و سوموگو بعد از اینهمه سال و زندگی کردنشون با هم زیر یک سقف و ... تو این بین فلش‌بک هایی از زمان‌های گذشته هم دیدیم .. زمان حاملگی آکاری، جایی که میونا تصمیم گرفت بابت اون اتفاق گریه نکنه، فلش بکی که در اون پدربزرگ سوموگو، چیساکی رو به خونه خودشون دعوت کرد و صحنه گریه‌های چیساکی. همه وقعا عالی بودن و تصویر واضحی از زمان حال به ما دادن. سوموگو وقت و مطالعه خودشو صرف فهمیدن دلیل اون حادثه بزرگ کرده بود و تحصیلات خودشو بخاطر در همین ضمینه ادامه داده بود و زمان زیادی رو صرف مطالعه اون دریای یخ زده میکرد.

آخرین لحظات اپیزود نوری شروع به درخشش از درون دریا کرد کرد .. میونا و سوموگو به دنبال این اتفاق، بدن هیکاری رو پیدا کردن .. یه اتفاق کاملا عجیب و عجیب‌تر این بود که بدن هیکاری از زمانی که اون حادثه چندسال پیش اتفاق افتاده بود، هیچ تغییری نکرده بود و حتی به نظر میرسید در حین بیدار شدن به تصور اینکه هنوز تو شوک حادثه قبلی ـه، ماناکا رو صدا زد. بهرحال کُل صحنه شوکه کننده و باورنکردنی بود. هیکاری میونا رو نشناخت که کاملا طبیعی بود، بهرحال میونا کُلی بزرگ شده بود و البته تو طول این اپیزود به این پی بردیم که به هیکاری علاقه داره و شاید به چشم دیگه‌ای داره بهش نگاه میکنه. اما الان وقت پرداختن به درگیری های ذهنی و عشقی میونا نیست؛ مسئله مهمتری روی میزه ... واقعا داستان قراره به چه سمتی حرکت کنه؟ این تفاوت سنی همه چیزو بهم میریزه .. اگه بدون تفاوت سنی برمیگشتن، همه چیز به خوبی و خوشی ادامه پیدا میکرد ولی حالا با چنین اتفاق عجیبی، ظاهر قضیه به سمت تاریکی و درام حرکت میکنه. باید ببینیم چطور این رشته عجیب داستانی رو به پایان بندی پیوند میزنن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مراقبت چیساکی از پدربزرگ مریض :



- چیساکی در کنار آکیرا، پسر آکاری :



- ظاهرا میونا و سایو بعد 5 سال :



- سوموگو در کنار دریای یخ زده :



- پیدا شدن هیکاری تو انتهای اپیزود :

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد